این مثل نشان میدهد که اگر آتش از کنترل انسان خارج شود، میتواند حادثههای ناگواری پیش آورد. هرساله گزارشهای زیادی از سراسر دنیا درباره آتشسوزیهای بزرگ و کوچک میخوانیم و میشنویم اما بیشتر این حوادث که گاه منجر به تلفات جانی بسیاری شدهاند، از یک چیز حکایت دارند و آن بیاحتیاطی و رعایت نکردن موارد ایمنی در موقعیتهای گوناگون است. مثلا بیشتر آتشسوزیهایی که در جنگلها و بوستانها رخ میدهند، از جمله این موارد هستند.
میتوان خانواده یا گروهی را تصور کرد که برای تفریح و گذران اوقاتی خوش به جنگل یا پارکهای جنگلی مانند چیتگر میروند و به جای آمادهسازی غذا در مکانهای ویژه تعبیهشده، در جاهای دیگری اقدام به روشنکردن آتش میکنند و تازه پس از اتمام کار خود، بیآنکه از خاموششدن آتش اطمینان به دست آورند، به خانه بر میگردند. خیلی دشوار نیست تصور وضعیتی که بهدنبال این بیاحتیاطی روی میدهد. در همین زمینه میتوان بینهایت شواهدی را ردیف کرد اما آنچه در این روزهای سرد بهویژه صبحها و شبها در شهر شاهد آن هستیم، روشن کردن آتش توسط برخی از همشهریان در حاشیه بزرگراهها و میدانهای شهر است.
کسانی که با هر هدفی اعم از گرم شدن و یا بازی و سرگرمی، مبادرت به انجام این کار- بهشیوهای که در عکس میبینید- میکنند، شاید چندان از عواقب عمل خود آگاه نباشند، در حالی که روشنکردن آتش در چنین جایگاههایی، ضمن زشت شدن چهره شهر، خطر سرایت آن را به مکانهای دیگر در بر دارد.
وقتی خستگی در تن میماند!
شهر درست مانند خانه بزرگی با ساکنانی گوناگون است. همانگونه که در خانه وسایلی برای آسایش و رفاه ساکنان آن در نظر گرفته شده است، در شهر هم تجهیزات و وسایلی- که از آنها به مبلمان شهری تعبیر میشود-وجود دارند که بر رفاه شهروندان و زیباسازی و نظم شهری تاثیری انکارناپذیردارند.
مبلمانها در سراسر شهر از جمله خیابان و در کل فضاهای باز شهری نصب شده و استفاده عمومی دارند، مانند: نردهها، میلههای راه بند و روشنایی پایه چراغ، سر پناه ایستگاه اتوبوس، تابلوهای تبلیغاتی، سطل زباله، آبخوری، پایه پرچم، ساعت، پلهای روی جویآب، نیمکتهای موجود در ایستگاههای اتوبوس و بوستانها و... . بهدلیل ارتباط تکتک شهروندان با مبلمان شهری، همه وظیفه و مسئولیت خطیری در حفظ و نگهداری از آن دارند. هرگونه کوتاهی و بیتوجهی در این خصوص زندگی در شهر را با معضلات بیشماری روبهرو میسازد.برای مثال در مجهزسازی فضای شهری، نخستین اقدام، قرار دادن نیمکتهایی مناسب در بوستانها، حاشیه خیابانها و در ایستگاههای اتوبوس است.
این نیمکتها باید به شکلی تعبیه شوند که در دسترس همگان بوده و درعین حال در مسیر رفتوآمدها قرار نگیرند.با اینکه این نیمکتها بهترین وسایل برای رفع خستگی شهروندان بهویژه افراد سالخورده هستند؛اما گاه دیده شده که فرهنگ استفاده از آنها بهدرستی رعایت نمیشود، از جمله این موارد میتوان به نشستن روی دسته نیمکتها و خط انداختن و شکستن آنها اشاره کرد.حتی گاهی مواقع که سری به بوستانها میزنیم، حسرت وجود یک نیمکت سالم و تمیز به دل مان میماند و خستگیای را که میخواستیم با دمی نشستن درفضای سبز و دیدن چشماندازهای زیبا و شادی آور از تن خود بیرون کنیم، دوباره خود به خانه میبریم.